نقاشی پُرترهِ زیرمجموعهای از نقاشی است که در آن به ترسیم چهره سوژه غالباً انسان پرداخته میشود.
تقریباً هر نقاش حتی برای یکبار در طول زندگی حرفهای خود یک نقاشی پُرترهِ کشیده. این نقاشی میتواند تلاشی برای تسلط به این سبک از نقاشی باشد، درخواستی از طرف یک دوست، یک تعهد حرفهای. انواع مختلفی از نقاشی پُرترهِ وجود دارد که هر یک از آنها مشخصات و ویژگیهای مخصوص به خود را دارند.
مدلهای مختلفی از پُرترهِ وجود دارد که ممکن است شما بهعنوان یک بیننده با آن روبهرو شوید. میخواهیم در این بخش با ابعاد متفاوت نقاشی پرتره انواع مختلف آن آشنا شویم.
پُرترهِ در واقع طراحی دقیق از روی صورت و حالات چهره یک فرد تمرکز دارد. بااینحال پُرترهِها، به یک ترسیم از چهره سوژهها محدود نمیشود، بلکه میتوانند طرحی از تمام بدن سوژه نیز باشد. پُرترهِ را میتوان در گونههای مختلف هنری از جمله طراحی، نقاشی، عکاسی و مجسمهسازی مشاهده کرد. هدف کلی یک نقاشی چهره نشاندادن شخصیت یا حال و هوای یک سوژه از طریق یک تصویر است.
تاریخچه Portrait Painting:
از حدود 5000 سال پیش هنر طراحی پُرترهِ در آثارمصر باستان به چشم میخورد. قبل از اختراع دوربین عکاسی، یک پُرترهِ نقاشی شده و یا یک مجسمه ساخته شده تنها راه، برای ثبت ظاهر کسی بود که به عنوان سوژه نقاشی های پرتره انتخاب می شد.
اما پرترهها همیشه چیزی بیش از ثبت یک تصویر بودهاند. از آنها برای نشاندادن قدرت، اهمیت، فضیلت، زیبایی، ثروت و یا سایر خصوصیات فرد موردنظر، نقاشی استفاده شده است. نقاشیهای پرتره در آن دوره همیشه بیشتر برای تملق و ستایش افراد مشهور مورداستفاده قرار میگرفتند.
انواع پُرترهِ
نقاشی پرترهِ نیز مانند دیگر سبکهای هنری پیشرفتهای زیادی داشته و تغییرات زیادی در آن به وجود آمد. در این سبک میتوان در سطوح ساده، مبتدی و پیشرفته کارکرد. در واقع تمام نقاشیهای پرتره با یک متد و به یکشکل ترسیم نمیشوند. تفاوتی که در انواع نقاشیهای پرتره وجود دارد را میتوان از نظر مباحث گوناگونی مانند: زاویه طرح، ترکیببندیهای طرح، اندازهها و نوع چیدمان جزئیات در طرح را مورد بررسی قرارداد. برایناساس چند نوع اصلی نقاشی پرتره شامل موارد زیر میشود:
1. پُرترهِ تمام قد:
اولین نوع نقاشي پرتره، فرم تمامقد است. همانطور که از نام آن پیداست، طراح تماماندام سوژه را به تصویر میکشد. در چنین نقاشی میتوانید تفکیک پسزمینهٔ جدا شده را از بدن سوژه را مشاهده کنید. این بدین معناست که نمای پشت سر سوژه نیز به تصویر کشیده میشود.
این نوع پرترهها را میتوان بهعنوان دوران اشرافی قرن هفدهم قلمداد کرد، زمانی که خانوادههای سلطنتی دوست داشتند توسط هنرمندان دربار به طور کامل به تصویر کشیده شوند. موضوع پرتره تمامقد، عموماً بهتصویرکشیدن یک چهره مهم یا موقعیت اجتماعی یک فرد خاص است. از این پرترهها بهعنوان رسانهای برای تأکید بر روی جایگاه اجتماعی خود در جامعه استفاده میشده. در یک نقاشي پرتره تمامقد، پسزمینه نقش بسیار مهمی در چگونه دیدهشدن یک پرتره تمامقد ایفا میکند و یک هنرمند باید هنگام انتخاب باتوجهبه تعیین و موقعیت سوژه هوشمندانه عمل کند؛ بنابراین بخش بسیار مهمی در این سبک از نقاشیهایی پرتره مربوط به انتخاب یک پسزمینه مناسب میشود.
2. پرتره نیم تنه
در پرتره نیمتنه، از نیمه بالایی اندام سوژه الگو میگیرد. این نوع پرترهها در عصر حاضر نیز رایج هستند. نمای پشت برای یک پسزمینه مؤثر در این نوع پرتره در مقایسه با پرتره تمامقد کمتر است. در مواردی پسزمینه اهمیتی ندارد و ممکن است یک نمای تکرنگ بهعنوان پسزمینه سوژه انتخاب شود.
فرد موردنظر در اینگونه پرترهها کانون توجه در تمام طراحی است. موضوع پرترههای نیمتنه بستگی به توافق طرفین و سلیقه هنرمند بستگی دارد.
3. پرتره نمای سر و شانه
پرتره سر و شانه کاملاً بر روی سروگردن یک سوژه تمرکز میکند، این امر باعث ازبینرفتن دامنه یک پسزمینه قابلتوجه در چنین پرترههایی میشود و تمام فوکوس بروی صورت سوژه تغییر میکند.
پرتره نمای سر و شانه روی نیمرخ چهره، ظرافتها و پیچیدگیهای صورت تمرکز میکند. از آن جایی که هیچ پیشزمینهای در این نوع نقاشی پرتره وجود ندارد و تمرکز اصلی روی صورت است، طرحهای دامنهای کمتری وجود دارد.
4. سبک کیت کت
پرترههای کیت کت اساساً در دسته پرترههای نیمقد قرار میگیرند. تفاوت آنها در این است که این نوع پرترهها معمولاً باعث میشوند که دست سوژه در طرح قرار بگیرد. همچنین، این پرترهها قسمتی از بدن را بسیار بالاتر از قد معمولی کمر نمایش میدهند.
میتوان نقاشی پرتره بسیار مشهور تابلوی مونالیزا را بهعنوان یک نقاشی سبک کیت کت پرتره در نظر گرفت.
5. پرتره چهره
از دیگر انواع نقاشی پرتره، پرتره چهره است که به آن پرتره ترونی نیز گفته میشود. ترونی اساساً پرترهای است که در آن غرایز طبیعی انسان را از صورت سوژه به تصویر میکشد. تمایل بهتصویرکشیدن این احساسات بر روی بوم به قرن هفدهم در هلند با بازمیگردد، این اتفاق در زمانی رخ داد که طبق قوانین سختگیرانه هنرمندان از تقلید بیان واقعی انسان در نقاشیهایشان منع شدند.